پویان و کلاس خلاقیت
مهمونی خونه مامانی جون
الهی تب کنم شاید پرستارم تو باشی
خدا جون کی پسرکم انقدر بزرگ و فهمیده و عاقل شد.؟؟؟ مامانی یه کم حال ندارم دیشب گل پسرم موقع خواب پتو میکشد روم و میگه عزیزمم پتو بکش روت که سردت نشه و به باباش مگه برو شربت توت فرنگی رو بیار تا مامان بخوره و زود خوب بشه. بعد دوباره میادو دستامو ماساژ میده و میگه عزیزممم بخواب تا زود خوب باشی. و من احساس میکنم که بدون دارو و فقط با همین کلمات جادویی خوب خوب شدم. خدایا شکرت به خاطر همچین پسر عاقل و مهربانی.
نویسنده :
مینا
9:09