مادر بودن و دیگر هیچـــــــ
مادر که میشوی نمیدانی کی و چگونه شروع میشود این همه احساس در
وجودت به قل قل کردن. صبر -عشق و .............
همیشه نگرانی :
مبادا توی خواب پتو از روش کنار بره
مبادا چیزی بخواد و نتونه به تو بگه
مبادا گشنش باشه
و ..............................
هیچ وقت فکر نمیکردم شنیدن جمله ها و کلمه های دست و پا شکسته ای
که فقط منــــــــــــــــــــــ معنیهایشان رو میفهمم اینقدر من را به سر وجد
بیاورد و برایم زیباترین اهنگ زندگی شود.
هیچ وقت فکر نمیکردم بتونم حتی یه روز صبح زود ساعت6 از خواب بیدار بشم!
..............
و الان میبینم که فقط به خاطر وجود نازنین پسرم میتوانم کوه را جابه جا کنم
خیلی راحت وبدون کوچکترین ناراحتی میتونم ساعت 6 صبح از خواب بیدار
بشم فقط برای اینکه پسرم اون ساعت دلش بازی میخواهد.
..............
چقدرراحت و باور نکردنی بزرگ و بزرگتر میشود پسرکم و من مبهوت این دقایق.
بعضی اوقات دلم میگیرد از این همه سرعت لحظات.
کاش دنیا دکمهstop داشت.
ولی میدانم که گریزی نیست واین ماها و سالها مثل برقــــــــــــــــ میگذرد و
پسرکم تبدیل به مردی میشود با اروزها و موفقیت های بزرگ.و من اینبار
خوشحال میشوم از سرعت لحظات.
خدایا خدایی مهربونی که توی هیچ لحظه زندگیم تنهام نزاشتی و همیشه
همراهم بودی پسرم رو به خودت میسپارم و میخوام که هیچ موقع تنهاش
نزاری.
خدای خوبم ازت میخوام به فرشته هات بگی توی لحظات ناب به تو رسیدن
پسرمنم از دعاهاشون بی نصیب نزارن. امین